در جست وجوی خویشتن
به گزارش وبلاگ افرا، محمد توفیق مشیرپناهی - سنندج- خبرنگار: برگزاری کنگره مشاهیر کُرد چند رهاورد داشت که یکی از آنها معرفی تعداد بی شمار مشاهیر و نخبگان کُرد در گوشه و کنار دنیا و میهن اسلامی ایران بود.
نخبگان کُرد در حوزه های مختلف علوم، فرهنگ، اقتصاد و... حضور چشمگیری دارند. اعطای جایزه فیلدز-پلاک طلایی- به ریاضیدان اهل روستای نی در اطراف مریوان، گواه این مدعاست که کُردها دارای سرمایه های بزرگ، ارزشمند و گران قیمتی دارند. یکی از این نخبگان جوان در زمینه فیزیک، برهان احمدی اهل روستای آرندان است. در ادامه گفت وگوی وبلاگ افرا را با این جوان نخبه بخوانید.
- درباره خودتان و دوران تحصیلی تان شرح بدهید.
برهان احمدی هستم، زاده و ساکن روستای آرندان (13 کیلومتری سنندج). تحصیلات ابتدایی و هدایت ام را در همین روستا گذراندم و دوره دبیرستان را نیز در دبیرستان نمونه دولتی شیخ شلتوت به سرانجام رساندم.
- داستان علاقه مندی تان به رشته فیزیک را بیان کنید.
از آنجا که علاقه شدیدی به فیزیک داشتم، این رشته را در دانشگاه کردستان انتخاب کردم و چون از خوابگاه متنفر بودم خارج از کردستان را انتخاب نکردم. وقتی وارد دانشگاه شدم با خودم عهد کردم که فقط خودم را با دانشجویان دانشگاه ام آی تی مقایسه کنم و از همه آنها بهتر بشوم. 3 ترم اول کارشناسی شاگرد اول بودم، بعد دیدم که کارم شده حفظ کردن جزوه اساتید و نوشتن آن سر جلسه امتحان و نهایتا افت فشار و افسردگی. لذا تصمیم گرفتم که خودم از بیخ و بُن همه چیز را بنیادی و عمیق یاد بگیرم که مطمئنا زمان زیادی می برد.
متعاقبا از برنامه استاد عقب می افتادم و من را به کم کاری متهم می کردند. من را نمی انداختند، چون می دانستند دانشجوی فعالی هستم، ولی همواره پایین ترین نمره پاس شدگان من بودم که منجر به این شد که شاگرد پنجم شوم. همین روال را در کارشناسی ارشد پیش گرفتم چون به خودم ایمان داشتم. هرچه جلوتر می رفتم در فیزیک عمیق تر و قوی تر می شدم، ولی نمراتم پایین تر. تنها هدفم این بود که اگر روزی رودرروی یک دانشمند بزرگِ فیزیک مثل آلبرت اینشتین یا ریچارد فاینمن و... قرار می گرفتم در حرف زدن با آنها کم نیاورم. شاید هدفی بسیار بزرگ باشد ولی زندگی گران بهاتر از آن است که آن را برای هدفی جز این (در حرفه کاری) صرف نکرد.
- چه برنامه ریزی و اهدافی برای آینده دارید؟
هدفم رسیدن به سطح بالایی از علوم فیزیک بود و برای همین هدف هم برنامه ریزی می کردم و خیلی کم طبق برنامه اساتید پیش می رفتم، حتی در دوره دکترایم. به قول هوشنگ ابتهاج، من نه خود می روم او مرا می کِشد. در مصاحبه دکترایم هر سوالی از من پرسیدند جواب ندادم و گفتم: من فقط ترمودینامیک کوانتومی بلدم و انتظار دارم فقط از این حوزه از من سوال پرسیده گردد، دوست دارم چاله آبی باشم به عمق یک متر تا دریایی به عمق یک سانتی متر. همواره به خاطر این طرز فکرم مشکلاتی جدی برایم پیش آمده، ولی چون عمیقا به خودم ایمان داشتم هرگز منحرف و تسلیم نشدم.
- از موفقیت های علمی و نیز مقاله های برگزیده تان بگویید.
شهریور 1397 در کنفرانس بین المللی اطلاعات کوانتومی دانشگاه صنعتی شریف مقاله ام اول شد و از طرف مجله و انتشاراتی بسیار معروف اشپرینگر 200 یورو برنده شدم. 3 ماه بعد به میخال هورودکی، یکی از قَدَرترین رهبران اطلاعات کوانتومی در جهان، پیشنهاد دادم که برای یک دوره فرصت تحقیقاتی به گروه ایشان ملحق بشوم، ایشان نیز با دیدن سابقه کاری ام پذیرفت با من مصاحبه کند. بعد از یک ساعت و نیم مصاحبه پذیرفت که به گروهش ملحق بشوم. بسیار حائز اهمیت بود که در طول مصاحبه دانشمند بزرگی مثل هورودکی نتوانست کوچک ترین ایرادی از من بگیرد.
یک سیستم آموزشی درست باید دانش آموز و دانشجویی به بار بیاورد که خود معلم و استاد خود باشد. کاش به جای ریاضی، فیزیک، شیمی و... در سطح ابتدایی و متوسطه، روانکاوی بخش اعظم مواد درسی می بود تا دانش آموز بتواند به عمیق ترین بخش درون خود بنگرد و بتواند محکم بر پای خود بایستد. این گونه در زندگی، در انتخاب رشته، در انتخاب حرفه و... درست ترین را انتخاب می کردیم و سمج ترین بودیم چون این گونه از عمیق ترین بخش وجود قدرت تغییر بیرون را می یافتیم.
- در روند تحقیقات و تحصیل و تجربه گری سوال اساسی برایتان پیش آمده است؟
باید بگویم همان طور که به فیزیک علاقه داشتم به خودم هم علاقه داشتم، لذا همواره برایم سوال بوده که خودم کیستم و چیستم؟ و در پی جواب این سوال سر از روانکاوی درآوردم. فیزیکدانان همواره با این عبارت فخر می فروشند که اگر شخصی از کره مریخ بیاید و بپرسد: بزرگ ترین دستاوردی که بشر روی کره زمین می تواند به آن فخر بفروشد چیست؟ بشر جواب خواهد داد: فیزیک کوانتومی. اما من قاطعانه می گویم: بزرگ ترین و ارزشمندترین دستاورد بشر روانکاوی است چون با آن خودش را پیدا می نماید. راستی با فیزیک چه را پیدا می کنید؟ کسی که عمیق ترین بخش وجودش را کاوش نموده و خودش را یافته جراتی دارد در حد شیر و به مسائل حمله می نماید چون پلنگ. به قول مولانا: ره سیرت شمس تبریز گیر/ به جرات چو شیر و به حمله پلنگ.
- یکی از کارهای مهمی که دوست دارید در آینده انجام دهید چیست؟
فضای علمی کشور را در صورت امکان و براساس آخرین دستاوردهای علمی و روانکاوی تغییر دهم.
- در زندگی تحصیل مشوقی داشته اید؟
بله و قطعا پدر و مادرم. البته سهم مادرم بسیار زیاد بود و صدالبته سماجت درونی خودم گیراتر از همه.
- مهم ترین علاقه تان در زندگی چیست؟
علاقه به فیزیک از همان کودکی؛ لمس کردن و جست وجو کردن. تا لمس نکنی واقعیت را نمی بینید.
- دوست دارید کدام یک از مهارت ها را در دانش آموزان ارتقا دهید؟
در بخش فیزیک مرکز کوانتوم کامپیوتری راه اندازی کنم.
منبع: همشهری آنلاین