کارن همایونفر: داور فوتبال نیستم که دقیقه 90 پنالتی بگیرم
به گزارش وبلاگ افرا، داور برنامه تلویزیونی عصر نو گفت: اول کار خیلی سعی کردم احساسات را بروز ندهم جز یکی دو مورد که واقعا احساسات ناب و حتی بالاتر از استاندارد بود را نمی شد بروز ندهم و احساساتی نشوم.
به گزارش ایرنا، کارن همایونفر برای بیش از 100 فیلم سینمایی و 50 سریال موسیقی ساخته که از جمله آن ها می توان به بادیگارد، به وقت شام، شب واقعه، عرق سرد، سالاد فصل، حادثه در کندوان، همسایه ها، مسافر، در قلب من، روز های زندگی و. اشاره نمود.
مصاحبه با کارن همایونفر را در ادامه می خوانید:
آقای همایونفر، سوالی که اغلب درباره شما پرسیده می گردد این است که چطور شد داوری عصر نو را پذیرفتید؟ به علت اینکه عصر نو در فصل های قبل نیز روی آنتن رفته و در بخش موسیقی داور دیگری داشته که اتفاقا محبوب هم بود. قطعا شما می دانستید که درباره داوری تان در حوزه موسیقی قضاوت می شوید. این ریسک را چطور پذیرفتید؟
به هرحال ما افرادی هستیم که دائم در ریسک زندگی می کنیم، اما آمدن من جای یک داور دیگر خیلی ریسک نبود، فکر می کنم مجموعه داوری عصر نو می بایست رویکرد نوی می گرفت. اینکه منی که از مصاحبه کردن و در کل تصویر فراری هستم چطور شد که آمدم، به خاطر احسان علیخانی بود و اینکه او به شدت فرد کاربلد و با شخصیتی در این حوزه است. تا جایی که کمتر از 24 ساعت حضورم در عصر نو قطعی شد و آمدم. بدون تصمیم گیری قبلی؛ وقتی با من تماس گرفت قراری گذاشتیم و به سرعت هم به نتیجه رسیدیم.
با آقای عظیمی نژاد به عنوان داور قبلی این برنامه هم مصاحبه داشتید؟
بله. البته من به لحاظ سن و سال قدیمی تر از دوستان هستم. اما با آریا تماس گرفتم و با هم صحبت کردیم. او برادر کوچک من است و خیلی دوستش دارم. یک جور هایی بنده مسبب رسمی شدن آریا و هم نسلانش در خانه موسیقی بودم و برای همه شان احترام قائلم. در کل فکر می کنم عصر نو نیازی به چنین تغییری داشت.
الان فکر می کنید این تغییر خوب است؟ و اتفاقی که می خواستید افتاده؟
به نظرم این تغییر از دکور برنامه گرفته تا میز داوری و نحوه اجرا تغییری به سمت بالا بوده است. اما درباره استعداد هایی که در این دوره هستند نمی توانم نظری بدهم، چون محصول کار ما نیست و محصول راستی آزمایی است که عصر نو انجام می دهد و ما باید در مرحله اول با این ها آشنا شویم و مرحله دوم که آغاز شده راحت تریم و مسئولیت شان با خودمان است.
استعداد ها را چطور ارزیابی کردید؟ با توجه به اینکه شرکت نمایندگان اغلب افرادی هستند که از منطقه های کم بضاعت تر به برنامه می آیند و بیشتر کسانی هستند که خودآموخته و یا فردی یک استعداد به شمار می فرایند. این افراد به نظر شما سطح خوبی دارند؟ ضعیف هستند، میانه به شمار می فرایند و یا کاملا قوی هستند؟
نگاه کنید ایران یک سرزمینی پر از استعداد است و شما بخش کوچکی از آن را در صحنه عصر نو می بینید ما استعداد های عجیبی داریم که طبیعتا نمی گردد همه مسئولیتش را گردن یک برنامه انداخت. برنامه ای که بخش عمده نمایشی دارد و در بخشی هم به استعداد ها می پردازد.
در نگاه سطحی هم دیدیم در دوره های پیش استعداد ها چشم گیر تر بودند یا شاید سطح توقع مردم کمتر بود یا شکل داوری به صورتی بود که نتیجه خوبش را در دوره های قبلی دیدیم، اما این دوره هرچقدر جلوتر رفتیم کم کم مردم به چهره های پشت میز عادت کردند؛ بنابراین باید به برنامه زمان داد.
اما درباره مسئله استعداد، استعداد یک معیاری دارد، داوری که آنجا نشسته با توجه به دانش، سواد، تجربه، دنیا بینی و نگاه هنری و استاد دانشگاهی اش یک معیاری را برایش می سازد که به آن می گویند زیبایی شناسی میز یا زیبایی شناسی داور که متاسفانه در عامه به آن می گویند سلیقه. درحالیکه کاملا اشتباه است و ما کت و شلوار انتخاب نمی کنیم بلکه برای یک استعداد، پارامتر هایی در ذهنمان داریم و قضاوتش می کنیم. بر اساس آن معیار ها هم تصمیم می گیریم. حال بعضی مواقع خیلی سخت می گردد و بعضی اوقات نه خیلی ساده می گردد یک استعداد را تشخیص داد.
البته در همان میز داوری تفکر های مختلفی هست و این طبیعی است بنابراین ممکن است از بیرون یک اندازه اغتشاش به نظر بیاید، اما در نهایت یک تصمیم جمعی گرفته می گردد و همان اعلام می گردد.
چقدر احساسات در داوری شما نقش دارد؟
اول کار خیلی سعی کردم احساسات را بروز ندهم جز یکی دو مورد که واقعا احساسات ناب و حتی بالاتر از استاندارد بود را نمی شد بروز ندهم و احساساتی نشوم.
می گردد بگویید کدام اجرا بود؟
اجازه بدهید نگویم مردم خودشان متوجه شدند.
مثل گروهی که زنگ طلایی دادید؟
طبیعتا وقتی زنگ طلایی من را می گیرند، فکر می کنم من تنها داوری هستم که پای زنگ طلایی ام تا الان ایستادم. درست است که داور هستم، اما طبیعی است که بعضی مواقع احساساتی هم بشوم و داور فوتبال که نیستم که دقیقه نود بخواهم پنالتی بگیرم یا نگیرم. در کنار داور بودن، انسان هم هستیم و احساسات داریم و وقتی فردی زیبا می خواند اشک در چشمم جمع می گردد. اما سعی می کنم احساساتم را در داوری دخیل نکنم.
خیلی برایتان کار سختی است؟
بله بسیار کار سختی است. قضاوت کار سختی است و وقتی قضاوت می کنید قضاوت هم می شوید.
در فضای مجازی اخبار مربوط به عصر نو را دنبال می کنید؟ چقدر نظر هایی که درباره خودتان می دهند را شنیدید؟
آنچه در صفحه عصر نو می بینم را دنبال می کنم، اما در صفحه خودم به خاطر اینکه از درگیری بین افرادی که من را دوست دارند و افرادی که عبوری از صفحه ام رد می شوند جلوگیری کنم و آرامش صفحه از بین نرود. ادای سلبریتی های عجیب را درنمی آورم که بخواهم با باز گذاشتن کامنت ها دامن به اغتشاش ها بزنم، کامنت هایم را بستم. معتقدم اگر باز می گذاشتم دنبال نماینده بیشتری هم داشتم، اما کوچه من کوچه ساکتی است و دوست ندارم در این کوچه دعوا گردد. برخلاف بعضی ها که حاضرند هر کاری نمایند تا در کوچه شان دعوا راه بیفتد.
البته بعضی چهره ها برای بالا رفتن دنبال نمایندگانشان دست به چنین کار هایی می زنند.
بله. اما من نیازی ندارم. نه قرار است اینفلوئنسر شوم و نه تبلیغاتی انجام دهم. مردم مخاطب من هستند که سی و خرده ای سال است با موسیقی من زندگی کردند. مادری که با موسیقی من بزرگ شده و حالا فرزندش هم موسیقی من را گوش می دهد و همین برای من خیلی لذت بخش است. منتهی من خیلی اهل به هر قیمتی دیده شدن نیستم و در این سال ها هم اینطور نبودم و علتی ندارد شهر را شلوغ کنیم تا دیده شویم.
بعضی دوستان چنین کاری می نمایند آنهم در شرایطی که آدم ها خیلی باید مراقب رفتارشان باشند تا به خشونت اجتماعی پنهانی که در صفحه های مجازی زیاد است دامن نزنند، یا حداقل افراد معروف باید جلوی این موج را بگیرند. منتهی بعضی ها نه تنها جلویش را نمی گیرند بلکه سوارش می شوند و این حرکتی نیست که فردی مثل من آن را بپسندد.
بین کار هایی که ساختید کدام را از همه بیشتر دوست دارید؟
معمولا آدم آخرین کارهایش را بیشتر دوست دارد، چون پخته تر شده و به زبان حال کنونی اش نزدیک تر است. سال ها است سعی کردم تا جایی که زندگی و معیشتم اجازه می دهد کار بی ربط قبول نکنم و خوشبختانه موسیقی هایی که در این سال های اخیر کار کردم ماندگار شده است و مردم دوستش داشته و با آن ارتباط برقرار نموده اند.
مهم نیست که شما آهنگساز عجیب و غریبی در سطح دنیای باشید که دیده شوید، همین که یک فردی عاشق می گردد و به موسیقی شما رجوع می نماید و فردی غمگین است به موسیقی شما رجوع می نماید و یا خرسند است و موسیقی شما را گوش می دهد یا وقتی در خیابان فردی موسیقی تو را گوش می دهد و ترانه ات را می خواند و نمی داند صاحب اثر کنارش ایستاده است، همین از جمله لذت های ما است.
بقیه اش که جایزه و دوربین و این چیز ها است که من را اشباع نمی نماید، اما وقتی می بینم جوانی با موسیقی من ارتباط برقرار می نماید یا مادری لالایی من را می خواند برایم لذت بخش است.
بعد از عصر نو واکنش های مردم در خیابان چطور بود؟
مردم سال ها نام من را در تیتراژ های مختلف سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی دیدند، اما الان وقتی من را می بینند احترام می گذارند و ابراز علاقه می نمایند، امیدوارم بیشتر نگردد، چون هنرمند را آزار می دهد. اصولا هنرمندان آرامش ندارند و خیلی سخت است یک هنرمند بخواهد همه این موارد را کنترل کند. یعنی هم مدام به خلاقیت فکر کند و مدام مثل یک آتشفشان جوشان فراوری کند و هم بخواهد زندگی شخصی خودش را با زندگی مجازی که برایش ساختند وفق دهد کار سختی در پیش دارد و وظیفه هنرمند این نیست.
ما در کشورمان هنرمند زیاد داریم، اما هنربان کم داریم که از هنرمند دفاع کند. قرار نیست ما همدیگر را نابود کنیم، چون امشب فردی ستاره است و فردا دیگر ستاره نیست و به همین سرعت آدم ها می آیند و می فرایند و از حافظه یک ملت هم پاک می شوند؛ بنابراین بهتر است که آدم تواضع را همواره برای خودش نگه دارد.
منبع: فرارو